menuordersearch
ravaad.ir

تحلیل روانشناختی فیلم نهنگ The whale

عبارت مورد نظر خود را جستجو کنید ...
۱۴۰۱/۱۲/۲۶ جمعه
(18)
(0)
تحلیل روانشناختی فیلم نهنگ The whale
تحلیل روانشناختی فیلم نهنگ The whale

نکات روانشناختی فیلم نهنگ (The Whale)

 

سلام به همۀ مخاطبان گروه رواد، فیلم نهنگ ( The Whale) جدیدترین فیلم

دارن آرونوفسکی Aronofsky Darren) (کارگردان فیلم قوی سیاه (Black Swan ) است.

آرونوفسکی همانند فیلم‌های قبلی‌ اش یک درام روانشناختی جذاب خلق کرده است.

او با هنرمندی تمام توانسته مضامین و درون‌مایه‌های روانشناختی بسیاری را در فیلم نهنگ به نمایش بگذارد.

از تجربۀ سوگ، سوگ و افسردگی، انتقام، خشم‌های حل نشده، انکار واقعیت، احساس گناه، شرم از خود و....

 

 

نشست های هفتگی مولوی اندیشی با تکیه بر آرای یونگ و جوزف کمپبل در سه شنبه های مؤسسۀ رواد

 

شناخت سایه یا نیمۀ تاریک روان ما(نشست سوم مباحث خودشناسی مؤسسۀ رَواد)


ازجمله پیشنهاد مولوی در داستان اول مثنوی:

استقبال و دیدن سایه است که با کمک عقل و نیمۀ روشن روان می‌شود ماهیت آن را شناخت.
یکی از راه‌های شناخت نیمۀ تاریک روان توجه به استقلال و تلاش برای مستقل شدن در جنبه‌های مختلف زندگی است.
دومین راه پیشنهادی مولوی کسب تجارب جدید در زندگی است. درمسیر استقلال اگر حرکت کنیم، خواه ناخواه با تجارب جدیدی روبه رو می‌شویم که پیش از آن که در نقطۀ امن زندگی خود بودیم، نمی‌توانستیم آن‌ها را تجربه کنیم.
روان‌شناسان می‌گویند: انسان در هر موقعیتی فقط دو گزینه پیش‌رو دارد، یا قدم به عقب بردارد و امنیت را تجربه کند یا قدم به جلو بگذارد و رشد را تجربه کند.
بارمعنایی رشد باید در ذهن و روان تغییر کند. رشد فقط به معنی چشیدن تجربه‌های مثبت و موفق نیست، بلکه تجارب غیرموفق هم ارزشمند هستند، زیرا هر شکستی خود مقدمه‌ای برای پیروزی است و چه پیروزی بزرگ‌تر از شناخت روان خودمان

 

 

نویسنده فیلم ساموئل دی. هانتر  (Samuel D. Hunter)  است.

نقش اول این فیلم یک معلم انگلیسی گوشه‌گیر مبتلا به بیماری چاقی و پرخوری عصبی است

که سعی دارد با دختر نوجوانش رابطه برقرار کند.

 

پوستر فیلم نهنگفیلم با سکانسی شروع می‌شود که اتوبوسی در جاده‌ای خلوت می‌ایستد.

مردی با چمدان و کوله‌ای در پشت پیاده می‌شود.

سپس صحنۀ کلاس آنلاینی است که معلم دوربین خود را روشن نمی‌کند.

معلم ادبیات انگلیسی با صفحه‌ای تماما سیاه با دانشجویانی که همگی تصویر دوربینشان روشن است، تعامل دارد.

اسم او چارلی است. مردی با وزن 267 کیلو، با مشکلات جسمانی شدید که او را در آستانۀ مرگ قرار داده‌اند اما از رفتن به بیمارستان به بهانۀ نداشتن پول و بیمۀ سلامت طفره می‌رود.


در سکانس بعدی چارلی سرفه‌کنان در حالی روی صندلی نشسته که به سختی نفس می‌کشد و همزمان برای زنده ماندن و خواندن یک برگه کاغذ (موبی دیک.... در کتاب معرکۀ موبی دیک.... موبی...) تلاش می‌کند. در لپ‌تاپ معلم هم فیلمی از رابطۀ جنسی دو مرد درحال نمایش است که بیانگر گرایشات همجنس‌گرایانۀ چارلی است.

 

در همین حین پسر جوانی با کوله‌پشتی به خانۀ چارلی می‌آید. او همان مرد ساک به دستی است که فیلم با او شروع شده بود.

این پسر جوان مبلغ مذهبی است. پیام مهر مسیح را منتشر می‌کند.

پسر که نام او توماس است میخواهد با تماس با اوژانش به چارلی کمک کند

اما چارلی فقط از او می‌خواهد آن برگه کاغذ را برایش بخواند.


پسر جوان برگه را می‌خواند:


"در کتاب معرکۀ موبی دیک اثر هرمان ملویل مصنف داستان حضورش در دریا را بازگو می‌کند.

مصنف در اولین بخش کتابخش خود را اسماعیل می‌نامد، که در شهری کوچک در کنار دریا زندگی می‌کند

و تختی را با مردی به نام کیکیک شریک می‌شود. و بیشتر از همه هنگامی دلم سوخت

که در حال خواندن فصل‌های کسل‌کننده‌ای بودم که به توصیفات نهنگ‌ها اختصاص داده شده بود.

چون می‌دانستم نویسنده تلاش دارد تنها برای زمانی کوتاه ما را از داستان غمگینش برهاند. (چارلی کلمۀ داستان غمگین را تکرار می‌کند)

تنها برای زمانی کوتاه. این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت. سپس باعث شد احساس شادی کنم".


این نوشته‌ها بخش مهمی از داستان نهنگ است چرا که مخاطب را

به درک شخصیت الی (دختر چارلی که در میانۀ فیلم به داستان اضافه می‌شود

با نقش آفرینی Sadie Sink) نزدیک می‌کند.

چارلی بارها و بارها این نوشته‌ها را برای خود بازخوانی می‌کند:

 

"مصنف در اول کتابش خودش را اسماعیل می‌نامد.

که در شهری کوچک در کنار دریا زندگی می‌کند

و تختی را با مردی به نام کوئیک شریک می‌شود.

مصنف و کرکوئیک به کلیسا می‌روند و در کشتی‌ای شروع به کار می‌کنند

که توسط یک دزد دریایی با نام ایهب مدیریت می‌شود.

مردی که یک پایش را از دست داده‌است و به شدت تشنۀ خون نهنگ سفید رنگ به نام موبی‌دیک است.

در طول کتاب دزد دریایی ایهب با مشقت‌های فراوانی روبرو می‌شود،

تمام زندگی‌اش به قصد کشتن یک نهنگ خاص سپری می‌شود که فکر می‌کنم غمناک است،

زیرا این نهنگ هیچ احساساتی ندارد او فقط یک حیوان بزرگ و بدبخت است و دل من حتی برای ایهب نیز می‌سوزد

زیرا فکر می‌کند اگر این نهنگ را بکشد، زندگی‌اش بهتر خواهد شد.

اما در واقعیت هیچ کمکی به او نخواهد کرد،

این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت و این جمله را سه بار تکرار می‌کند:

این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت

این کتاب مرا به یاد زندگی خودم انداخت".


رازِ این نوشته‌ها که در سراسر فیلم تکرار می‌شوند تنها در سکانس‌های پایانی روشن می‌شود؛

آنجا که چارلی می‌گوید این برگه، نوشته‌های دخترش است که همسر سابق چارلی برای او فرستاده است.

چارلی دختر 8 ساله و همسرش را ترک می‌کند تا با الن یکی از دانشجوهای پسرش ازدواج کند.
بدین‌ترتیب الی در کودکی از حمایت، محبت و حضور پدر بی‌بهره است.

دلیل رفتنِ پدر که او و مادرش را به خاطر عشق به یک همجنس تنها گذاشته، قابل درک نیست.

همین خشم او را نسبت به پدر بیشتر و بیشتر می‌کند.

 


الی همان ابهب در کتاب موبی دیک است، که می‌خواهد از نهنگی که پای او را قطع کرده انتقام بگیرد.

و چارلی پدر الی همان نهنگ در کتاب موبی دیک است که زندگی او را نابود کرده‌است.

اِلی 17 ساله، 9 سال است با قلبی پر از خشم و غیض زندگی می‌کند تا روزی بتواند انتقامش را از پدر بگیرد.

یک خشم قتل‌خواهانه. به همین خاطر در سکانسی مشاهده می‌کنیم در غذای پدر قرص خواب آور می‌ریزد،

اما نه آنقدر زیاد که مطمئن شود خواهد مرد. الی یک احساس متعارضِ دوسوگرایانه نسبت به پدرش دارد،

هم میخواهد چارلی بمیرد هم نمی‌خواهد. نوسانی بین عشق و نفرت. همانطور که خودش در نوشته‌هایش گفته بود:


تمام زندگی‌اش به قصد کشتن یک نهنگ خاص سپری می‌شود که فکر می‌کنم غمناک است،

زیرا این نهنگ هیچ احساساتی ندارد او فقط یک حیوان بزرگ و بدبخت است

و دلِ من حتی برای ابهب نیز می‌سوزد زیرا فکر می‌کند اگر این نهنگ را بکشد، زندگی‌اش بهتر خواهد شد.

اما در واقعیت هیچ کمکی به او نخواهد کرد،


او از پدرش متنفر است که زندگی اش را نابود کرده،

توامان دلش برای او نیز می‌سوزد، چرا که بدبختی است که احساساتی ندارد.

انسانها نسبت به هر چیز و هرکسی که برایشان مهم است، احساسات دوسوگرایانه (ambivalence) دارند.

به عبارت دیگر ابراز عقاید، واکنش ها، یا احساسات متصاد در آن واحد نسبت به یک شخص را دوسوگرایی میگویند.

افرادی که در مسیر رشد آسیب دیده اند، ظرفیت تحمل دوسوگرایی را ندارند.

نمیتوانند درک کنند، کسی که کامیاب میکند همان کسی است که گاهی هم او را ناکام میگذارد.


وجه دیگری از شخصیت الی که قابل تحلیل روانشانختی است، شخصیت جامعه‌ستیز و پرخاشگرانۀ اوست.

او به دنبال انتقام از همه است. او از همه دنیا عصبانی است.

 

در سکانسی چارلی از الی می‌خواهد مقاله‌ای بنویسد، فقط صادقانه بنویسد.

الی سه جمله مینویسد: این آپارتمان بوی گند میده. این دفترچه آشغاله. من ازهمه متنفرم.

یا در سکانسی دیگر با چشمانی گریان و بُغضی در گلو سرِ پدرش فریاد میزند

"که تو به من یاد دادی که همۀ آدم‌ها عوضی‌اند. مردم این حقیقت را دیر می‌فهمند ولی تو باعث شدی من وقتی 8 سالم بود، بفهمم و از این جهت از تو ممنونم"

این احساس الی درباره دنیا و دیگران است. این تنفر از از چه زمانی در وجود الی ریشه دوانیده است؟


بعد از آنکه چارلی او را ترک ‌می‌کند، الی سال‌ها با این باور بزرگ می‌شود که به او ظلم شده است.

حق داشته است که از نعمت حضور پدر بهره مند شود اما زندگی،  پدر را از او ربوده‌است.

بنابراین از دنیا تمام متعلقات آن طلبکار است.
چنین حس و ادراکی در یکی از دیالوگ‌های فیلم خود را نشان میدهد

آنجا که با خشمی آکنده از غیض و حسرت به چارلی می‌گوید:

تمام این مدت تو می‌تونستی بخشی از زند‌گی من باشی.

و چارلی که از احساس گناه و خودسرزنشی شدیدی در رنج است در پاسخ می‌گوید:

چه کسی دوست دارد من بخشی از زندگی‌ش باشم؟"

 

این نوع احساسات را در اقلیت‌های قومی، نژادی و مذهبی که مورد غفلت، تبعیض و ظلم قرار گرفته‌اند،

یا افرادی که در محله‌های محروم اجتماعی و فقیرنشین زند‌گی کرده‌اند.

کودکان بدسرپرست یا بی سرپرستی که در مراکز نگهداری می‌شوند، نیز مشاهده می‌کنیم.

وجه مشترک همه آنها یک چیز است: محرومیت. محروم شدن از وجود پدر، مادر، رفاه، ثروت، شغل و ...

 

در این افراد بیگانگی اجتماعی، درک نشدن، بدگمانی و بی اعتمادی وجود دارد

که آنها مستعد رفتارهای بزهکارانه و پرخاشگرانه‌اند، چرا که تمام دنیا را مقصر بدبختی‌های خود می‌پندارند

و جستجوی انتقام از آنها. ادراک آنها از دیگران چنین است که کسی آن‌ها را درک نمی‌کند؛

دنیا با آنها بد تا کرده‌است؛ و از انها کاملا جدا هستند.   خصومتی پنهان در درون آنان شعله‌ور است

که هر لحظه مستعد زبانه کشیدن. الی دختر چارلی نیز تاحدودی نماینده چنین افرادی است.

یکی از مهمترین و معتبرترین تست های روانشناسی که می‌توان با آن گرایشات جامعه ستیزانه،

خصومت و خشم را شناسایی کرد، مقیاس Pd (جامعه ستیزی) در آزمون MMPI است.

معمولا اقلیت هاو کسانی که از نظر اجتماعی ناکام و محروم هستند، در این مقیاس نمرۀ بالایی کسب میکنند.

 

اما مری با نقش آفرینی سامانتا مورتون (Samantha Morton)



مادر الی و زنِ سابق چارلی که فقط در یک سکانس در این فیلم نقش‌آفرینی کرده است‌. او هیچگاه از دل‌نگرانی‌ها، پیام‌ها و ایمیل‌های چارلی به الی نگفته است‌. درتمام این سالها که چارلی پیکیر احوالات دخترش بوده است، مری، الی را از چارلی دور نگه داشت. در سکانسی که مری وارد خانۀ چارلی می‌شود، به او می‌گوید: اوایل برای آنکه فکر نکنی من مادر بدی هستم، او را از تو دور نگه میداشتم، اما بعدها نگران جانت بودم. نگران از اینکه مبادا تو را بکشد. الی در تمام این سالها پدرش را با صفات بی‌عاطفه؛ سرد و بدجنس شناخته است. شاید اگر پنهان‌کاری مادر نمی‌بود، تصویر زمخت و سرد پدر تلطیف و واقع‌گرایانه‌تر می‌شد.

 

 

 


شخصیت اصلی داستان چارلی، با بازی تحسین‌برانگیزِ برندِن جیمز فرِیزر (Brendan James Fraser)


چارلی و چاقی
مرگ دردناک آلن نقطۀ شروع پرخوری‌های بی‌رویه و جنون آمیز چارلی است. پرخوری‌هایی که هر لحظه او را به مرگ نزدیکتر می‌کند. انسان‌ها برای اجتناب از رویارویی با احساسات دردناک‌شان براساس سازمان شخصیتی، تجربۀ زندگی، الگوهای یادگیری‌شان و... به صورت ناهوشیار راهکارهای مختلفی را برمی‌گزینند. این راهکارها اگر چه سلامت جسمانی و روانی ما را تهدید خواهند کرد اما ما را در یک فضای امنِ خالی از ترس و تردید، قرار خواهد داد.
چاقی و پرخوری‌های چارلی علی‌رغم پیامدهای منفی جبران ناپذیرش، کارکردهایی هم دارد. به عبارتی این رفتارها برای چارلی کار می‌کند، او را از احساسات دردناکش محافظت می‌کند.

 

 


وقتی سیستم روانی ما ظرفیت کافی برای پذیرش و هضم احساسات، افکار، تمایلات و وقایع ناخوشایند را نداشته باشد برای محافظت از خود به رفتارهایی مثل پرخوری، افراط در سیگار، می‌بارگی، بی بندوباری جنسی، پرخوابی، و .. روی می‌آورد. چارلی که همزمان از گذشتۀ خود شرمسار و در احساس گناه ناسالم غوطه‌ور است؛ با مرگ آلن دچار رکود و بی‌معنایی می‌شود که گویا زندگی هیچ معنایی برای او ندارد. او برای رهایی از این احساسات زجرآور به پرخوری روی آورده است.

 

سایر مطالب ما:                                                                           

سایر مطالب ما محصولات ما

حقایقی درباره زندگی مجردی

همدلی و انواع آن

استعداد ذاتی یا اکتسابی

نکاتی آموزنده از زندگی جان و جولی گاتمن

دورۀ آموزشی داستان نویسی کودکان با تکیه بر مولفه های روانشناسی رشد کودک

آموزش جامع و تضمینی MMPI-2

درسنامۀ جامع روش تحقیق ویژه کنکور ارشد و دکترای روانشناسی

جزوه روانشاسی تربیتی ویژه کنکور ارشد و دکترا

 

 


رواد ناشر چاپی و الکترونیکی است.. با مجوز رسمی وزارت ارشاد.. کلیۀ محصولات شما را در قالبهای مختلف چاپی و الکترونیکی (CD, DVD, PDF. ...) منتشر خواهیم کرد. برای ثبت سفارش و اطلاعات بیشتر پیام دهید: 09012688878

 

در سکانسی، در سرچ گوگل عبارت congestive heart failure obesity Prognosis را جستجو می‌کند. (نارسایی اختناقی قلب و پیش آگهی چاقی) پاسخ گوگل مرگ و میر (Mortality) است. اضطراب او بالا می‌رود. سپس عدد مربوط به فشار خونش را جستجو می‌کند. پاسخ گوگل بازمرگ است: (کد 911). برای رهایی از این اضطراب به خوردن پناه میبرد. بخش عمده‌ای از پرخوری‌های چارلی، پرخوری عصبی است.

 


یکی از نشانه‌های رایج سوگواری واکنش‌های خشمگینانه و خصمانه است. این خشم متوجه فرد متوفی است، که چرا مرده است. اما چون موضوع خشم همان موضوع عشق است، یعنی فرد از عشقش خشمگین است، این خشم در او احساس گناه ایجاد می‌کند، برای رهایی از این احساس گناه، خشم را جابه‌جا می‌کند. در بیشتر مواقع این خشم به خود فرد برمیگردد، و به‌صورت نشانه‌های افسردگی تظاهر می‌یابد. بنابراین بخشی از افسردگی چارلی خشمی است که به خود برگردانده. خشم از آلن که چرا او را ترک کرده و چرا در آن حالت فجیع (مرگ به دلیل لاغری مفرط) خودش را به هلاکت رسانده است؟ پرخوری‌ها و افسردگی‌ چارلی بازنمای خشمی هستند که معطوف به خودش شده است.

 


زمانی که انسانی عزیز و صمیمی‌ ما در حال مرگ باشد، علاوه بر وحشت از نابودی زندگی، ترس از انفصال و جدای بسان یک زخم جسمانی واقعی روان ما را می‌خراشد و مجروح می‌کند که گاهی کشنده است و گاهی ترمیم می‌شود. (تولستوی- جنگ و صلح)

 

 

 



اروین یالوم می‌گوید: سوگ بهای جرئت دوست داشتن دیگران است. چارلی جرئت کرد خانواده‌ش را ترک کند تا با آلن زندگی کند.اما این جرئت را با تمام و کمال نپذیرفت. مانند کسی که با دلهره و تردید کسی را تاریکی ببوسد. در سرتاسر فیلم مشاهده می‌کنیم چارلی مدام برای هر اتفاق ساده‌ای احساس تاسف و شرمساری دارد. مکررا به اطرافیانش می‌گوید: متاسفم.


او شرمسار است، از گذشتۀ خود، از رنج‌هایی که بر خانواده‌اش به‌خصوص دخترش روا داشته است. چارلی تنها زمانی رها می‌شود که عشقش را می‌پذیرد. در سکانس‌های پایانی فیلم آنجا که بدون تردید، با اطمینان و جرات و خالی از هرگونه شرم و خجالت از عشقش به آلن سخن می‌گوید، احساس شکفتگی و گشودگی در چهره‌اش هویدا، سبک و رها می‌شود. گویی باری از دوشش برداشته می‌شود. باری که سالها با خود حمل می‌کرد و بابتش همواره متاسف و شرمسار بوده‌است. بعد از همین اتفاق فردا صبح درکلاس آنلاین دوربین خود را بر دانش‌آموزانش روشن می‌کند. و نه تنها چهره بلکه تمام قد خود را به نمایش می‌گذارد. بدین‌ترتیب با خودش آشتی می‌کند. اینجاست که آرنوفکسی به زییایی این شگفتی روان انسان را در هنر سینما به نمایش میگذارد:

 

از رموز ساختار روانی انسان تناقض " تغییر وتصدیق" است. تغییری رخ نخواهد داد اگر تصدیق و پذیرشی نباشد. وقتی در برای تغییر فکر، احساس، و رفتار در تکاپو و تقلا هستی، وجودت ماهیتی ایستا دارد که گویی در یک تردمیل در حال درجا زدنی. اما به محض اینکه به مشاهده و پذیرش آن‌ها می‌پردازی ساختار و سازمان روانی‌ات شروع به حرکت و تغییر می‌کند.

 


 

ویژگی روانشناختی دیگری که در شخصیت چارلی قابل توجه است، مکانیزم انکار و ندیدن واقعیات زندگی است. الی دختر چارلی به وضوح جامعه ستیز است. طوری که مادرش او را شیطان خطاب میکند. به پدرش قرص خواب آور می‌دهد. صدای اعترافات یک پسر را ضبط و منتشر می‌کند. عکس پدرش را در صفحه فبیسوکش منتشر... ظرف غذای پرنده در پشت پنجره را می‌شکند، حتی به حیوانات نیز رحم ندارد. اما چارلی او را انسانی فوق العاده و معرکه می‌پندارد تا با خودفریبی کمی از احساسات گناهش بکاهد. و اینگونه به خود بقبولاند که نبود پدر در زندگی او تاثیر منفی نداشته ست. او بدون پدر هم عالی و معرکه شده است.. بدین ترتیب با تحریف واقعیت، شرمساری خود را کاهش میدهد.


اما توماس پسرک جوانی که در تلاش برای نجات روح چارلی بود. در سکانس های پایانی زمانی که چارلی خطاب به توماس بی پروا از عشق بازی هایش با آلن میگفت، واکنش توماس از نظر روانشناختی قابل توجه است. توماس ابتدا مضطرب میشود. نشانه های اضطراب فریزشدگی، بی حرکت شدن مشخص است، اضطراب چه زمانی در روان ما فعال میشود؟. بالا رفتن اضطراب عموماً به معنای نزدیک شدن به موضوعات متعارض در ناهشیار است. یعنی زمانی که ناهوشیار احساس تهدید کند، سیستم اضطراب فعال میشود تا به ما هشدار دهد که خطری وجود دارد. برای توماس ارتباط با همجنس یک تابوی خطرناک است وقتی چارلی متهورانه از ارتباطش میگوید روانِ توماس ظرفیت هضم و پذیرش چنین عقایدی را ندارد. برای رهایی از این اضطراب چند بار فریاد میزند استپ، استپ (بس کن، بس کن). و سپس به او میگوید "تو حال به هم زنی"

 

وقتی ظرفیت روانشناختی ما رشد نکرده، انسان ها را فقط زمانی می‌پذیریم که هم اندازه ظرف وجودی مان باشند. اگر با تمرین های متاملانه، پیمانۀ درونی خودمان را بزرگ و بزرگتر کنیم، آنگاه می‌توانیم انسان ها را بی قید و شرط بپذیریم. میتوانیم بدون قضاوت و ارزش گذاری نظاره گر رفتار دیگران باشیم.

 

 

 

فهیمه حکیما، مدیر دپارتمان روانشناسی رواد

 

لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید...

 

 


نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

5 نظر
احمد دهقانی
پنج شنبه پنجم بهمن ۰۲
پاسخ
()
()
احمد دهقانی
درود بر شما انديشه هاي روان شناختي و تحليل فيلم نهنگ يکي از زيباترين تجليل هايي بود که خواندم از تجزيه و تحليل فيلم لذت بردم
پاسخ مدیر سایت
درود بر شما ممنون بسیار
پاسخ مدیر سایت
نلی جاودانی
پنج شنبه هفتم دی ۰۲
پاسخ
()
()
نلی جاودانی
تحليل کامل و روشن کننده اي بود ممنون
پاسخ مدیر سایت
ممنون از نگاه شما. از سایر مطالب و محصولات ما هم دیدن فرمایید.
پاسخ مدیر سایت
زهره اسماعیلی
چهارشنبه ششم اردیبهشت ۰۲
پاسخ
(1)
()
زهره اسماعیلی
ممنون از تحليل خوبتون. داشتم به اين فکر مي کردم شايد از زماني که نوشته ي دخترش به دستش مي رسه و چارلي خودش رو موبي ديک و دخترش رو ايهب تصور مي کنه به طور ناخودآگاه و ناهشيار شروع به پرخوري مي کنه تا شبيه همون نهنگ بشه...يه جورايي پيشگويي خودکام بخش
پاسخ مدیر سایت
سپاس از نگاه تون.
پاسخ مدیر سایت
عاطفه باقریان
چهارشنبه شانزدهم فروردین ۰۲
پاسخ
(1)
()
عاطفه باقریان
درود. به نظرم بخشي که درمورد خصلت انکار حقيقت در چارلي صحبت شده درست نيست. چون اگر به مقاله دخترش رجوع کنيد متوجه ميشيم که ذات اون دختر مثبت و دلسوز بوده و در اثر فشارهايي که بهش وارد شده با همه دشمني ميکنه ولي در اصل دختر معرکه ايي هست
پاسخ مدیر سایت
درود بر شما. ممنون از نظر ارزشمندتان.
پاسخ مدیر سایت
جواد بصیرت
سه شنبه یکم فروردین ۰۲
پاسخ
(5)
()
جواد بصیرت
سلام. تشکر و سپاس از تحليل زيبا و موشکافانه شما.
پاسخ مدیر سایت
درودها. ممنون از نگاه قشنگتون.
پاسخ مدیر سایت