menuordersearch
ravaad.ir

همدلی و انواع آن

عبارت مورد نظر خود را جستجو کنید ...
۱۴۰۲/۱/۷ دوشنبه
(2)
(0)
همدلی و انواع آن
همدلی و انواع آن

        چرا همدلی مهم است؟

 

اگر به شما بگویم نیرویی وجود دارد که می‌توانید از آن استفاده کنید تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنید، قدرتی که به شما کمک می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنید، درگیری‌ها را خنثی کنید و روابط قوی‌تری ایجاد کنید. آیا کنجکاو می‌شوید که بیشتر بدانید؟

 

آن نیرو و توان همدلی ( empathy ) است. همدلی قابلیتی است که میتوان آن را پرروش داد. در این پست، می‌خواهیم همدلی را بررسی کنیم: چیست، چگونه کار می‌کند و چرا آنقدر مهم است.. در پایان این نوشتار درک بهتری از قدرت همدلی و چگونگی تغییر روابط‌تان خواهید داشت.

 

همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران تعریف شده ست. یعنی بتوانید خود به جای دیگران قرار دهید و دنیا را از منظر انها نگاه کنید.. همدلی اغلب با همدردی اشتباه گرفته می‌شود. اما تنها با همدلی است که می‌توان وارد دنیای روانی دیگران شد. همدلی عمیقتر از همدردی است در همدردی یک اظهار ناراحتی و تاسف سطحی است در همدردی افراد به فرد راهکار و توصیه ارائه می‌دهند یا ممکن است او را قضاوت کنند. همدردی دلسوزی بدون درک است. اما همدلی موجب تشفی و آرامش و بهبود روابط است همدلی به ما کمک می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنیم. وقتی نسبت به کسی احساس همدلی می‌کنیم، با او ارتباط برقرار می‌کنیم - او را مانند خودمان انسان هایی با امید، رویا و ترس می‌بینیم. و این ارتباط می‌تواند پایه و اساس روابطی باشد که بر پایه اعتماد و تفاهم بنا شده اند.وقتی با کسی همدلی می‌کنیم، می‌توانیم چیزها را از منظر او ببینیم. و این می‌تواند به ما کمک کند تا درگیری ها را به روشی مسالمت آمیز تر حل کنیم. به جای اینکه طرف مقابل را به عنوان یک دشمن ببینیم، او را به عنوان یک همنوع می‌بینیم که شایسته درک و احترام ماست. همدلی پایه و اساس روابط قویو پایدار است - خواه روابط بین دوستان، اعضای خانواده یا همکاران باشد. وقتی با دیگران همدلی می‌کنیم، درک عمیق تری از آنها پیدا می‌کنیم. و این درک منجر به اعتماد و احترام میشود که جزو مولفه‌های ارتباط موثر است.


                        سه نوع همدلی وجود دارد: شناختی، عاطفی و جسمی.

 


همدلی شناختی
همدلی شناختی توانایی درک دیدگاه شخص دیگر است. می‌تواند چیزها را از دیدگاه آنها ببیند. در همدلی شناختی شما می‌توانید دلیل و چرایی رفتار دیگران را درک کنید. که به چه دلیل رفتاری را انجام یا انجام نداده‌اند. به‌طور مثال اگر همسرتان باید قبض برق را پرداخت می‌کرده ولی پرداخت نشده شما می‌توانید دلیل این رفتارش را بفهمید و درک کنید. در نتیجه برای تعلل در انجام این کار او را سرزنش یا فضاوت نمی‌کنید. اگر زوجین بتوانند درک و همدلی خود را از یکدیگر بالا ببرند، بخش بسیار زیادی از تنش‌ها و سوءتفاهم‌های آنان برطرف می‌شود.


همدلی جسمانی
همدلی جسمانی توانایی احساس احساسات جسمانی فرد دیگر است. این نوع همدلی اغلب در پزشکان دیده می‌شود که می‌توانند تنها با نگاه کردن به بیمار یا لمس ملایم او متوجه شوند چه دردی می‌کشد و چه مشکلی دارد. اما همدلی جسمانی محدود به حرفۀ پزشکی نیست، همۀ ما به‌خصوص در روابط صمیمانه نیاز داریم همدلی جسمانی خود را بالا ببریم. برای مثال بفهیمم او الان خسته است، خوابش می‌آید. گرسنه است یا تشنه است. وقتی اعضای خانواده بتوانند حالات جسمانی یکدگیر را درک کنند سطح توقعات و خواسته‌های خود را با همدیگر تنظیم می‌کنند. فرزندی که از پدرش درخواستی دارد اگر خستگی پدرش را درک کند، ابراز خواستۀ خود را موکول به زمانی می‌کند که پدر حال و حوصلۀ کافی داشته باشد. وقتی زنان در دورۀ عادت ماهانۀ خود قرار دارند از نظر جسمانی ناراحتی‌هایی را تجربه می‌کنند، اگر بتوانیم این شرایط را کامل درک کنیم، ارتباط بهتری با آنها برقرار می‌کنیم. ما می‌توانیم به راحتی حالات جسمانی افراد را حدس بزنیم. برای مثال می‌دانیم فردی که از سرکار برگشته خسته است، فردی که روزه گرفته گرسنه است، فردی که کم خوابیده احتمالا بی‌حوصله‌ است. با این آگاهی می‌توانیم نحوۀ ارتباط‌مان را براساس شرایط جسمانی‌شان هماهنگ کنیم.


همدلی عاطفی
اما همدلی عاطفی به این معنا است که بفهمیم طرف مقابل‌مان در حال حاضر چه احساس و هیجانی را تجربه می‌کند. بتوانیم احساس او را احساس کنیم. به بیان دیگر اگر فردی در شرایط به خصوصی باشد بتوانیم به درستی حدس بزنیم که احتمالا او چه احساسی را تجربه خواهد کرد؟ شرط لازم برای رسیدن به این درک آن است ابتدا خودمان احساسات و هیجانات‌مان را بشناسیم و به آن‌ها هوشیار باشیم. (تمریناتی ساده برای افزایش بهوشیاری)


وقتی دوست‌تان به شما میگوید امروز ا زسرکار اخراج شده است. واکنش معمول و خودکار اکثر ما این است که می‌گوییم: فدای سرت، خوبه حالا حقوق همین ماهت رو پرداخت کردند، اشکال نداره کار بهتری پیدا میکنه، بهتر که اخراج شدی این کار اصلا مناسب تو نبود با این واژه‌ها احساس او را نادیده گرفته و بی اعتبار کرده اید و با ارائه توصیه و راهنمایی اورا از خودتان دور می‌کنید. اگر برای تان سوال شود چرا پاسخ خودکار و اولیۀ ما به درد و رنج دیگران تخفیف دادن مشکل فرد یا ارائۀ راهکار و توصیه است؟ پاسخ اضطراب است. وقتی رنج و ناراحتی دیگران را می‌شنویم، مضطرب می‌شویم، این اضطراب منجر می‌شود برای کمک کردن به افراد دست و پای خودمان را گم کنیم و سریع به دنبال یک راه تسلی باشیم. تا با این جملات اضطراب خودمان را کاهش دهیم. چرا مضطرب می‌شویم؟ چون ظرفیت روانشناختی‌مان را به اندازۀ کافی پرورش نداده‌ایم. در تحلیل فیلم نهنگ (the whale) از این مفهوم صحبت کرده ایم، خواندن این تحلیل روانشناختی جذاب را از دست ندهید.
در همدلی عاطفی شما باید بفهمید کسی که از محل کارش اخراج می‌شود احتمالا چه احساساتی را تجربه می‌کند و چه افکاری و از چه جنسی بر ذهنش رژه خواهند رفت؟ برای مثال می‌توانیم حدس بزنیم اخراج شدن از محل کار مجموعه‌ای از احساساتی چون خشم نسبت به کارفرما، اضطراب و نگرانی از آینده و بیکاری، حتی احساس گناه و خودسرزنشی را در پی خواهد داشت.


برای آنکه بتوانید با این شخص همدلی کنید در گام اول باید کامل به او گوش دهید. در ذهن‌تان دنبال پاسخ نباشید. بلکه فعالانه گوش دهید تا در حین گوش دادن بفهمید کدام یک از آن احساساتِ احتمالی (خشم، ترس، غم، شرم و..) را تجربه می‌کند، سپس آن احساس را به او بر برگردانید. در این مثال به فرد اخراج شده می‌توانید بگویید: "از اینکه علی رغم چندین سال تلاش، اخراجت کردن عصبانی هستی". یا "از اینکه اخراجت کردن احساس قدرنشناسی داری، که این همه زحمت و تلاش تو رو ندیدن " یا " از اینکه اخراج شدی نگران این هستی که مبادا شغل دلخواهت نتونی پیدا کنی" با چنین صحبت‌هایی می‌توانید آرامش رابه فرد هدیه دهید، تنها بعد از آنکه همدلی صورت گرفت، می‌توانید توصیه و راهکار دادن را امتحان کنید قبل از همدلی، هرگونه نصیحت و راهکار و ... اثر معکوس دارد.


همدلی در مغز


نظریۀ سرایت هیجانی (Emotional contagion) نظریۀ دیگری است که با کمک آن می‌توان تکامل نوع‌دوستی را در انسان تبیین کرد. عبارت سرایت هیجانی مفهوم این ایده است که انسان چه آگاهانه و چه ناآگاهانه احساسات خود را با احساسات ابراز شده توسط اطرافیان هماهنگ می‌کنند.


هتفلید و همکاران (1993) سرایت هیجانی را تمایل به تقلید و همزمان‌سازی اصطلاحات، آوازها، حالت‌ها و حرکات با حرکات شخص دیگر در نتیجه همگرا شدن عاطفی با دیگران تعریف کردند. این کنش رفتاری و هیجانی انسان از طریق مکانیزم عمل نورون‌های آیینه‌ای تبیین می‌شود. نورون‌های آیینه‌ای نورون‌هایی هستند که در 2 حالت تحریک و فعال می‌شوند: 1- هنگامی که انسان عملی را انجام می‌دهد و 2- و هنگامی که مشاهده می‌کند دیگران همان را انجام می‌دهند. بدین‌ترتیب نورون شبیه آیینه از رفتار دیگران نسخه‌برداری می‌کند، گویا خودش کنندۀ کار است. این نورون‌ها در نخستی‌ها، انسان‌ها و دیگر رده‌ها دیده شده‌اند. موجب فهم مقاصد دیگران، درک اظهارات بدنی، چهره‌ای و کلامی دیگران و همدلی می‌شود.
سیستم نورون‌ ‌های آیینه¬‌ای به افراد امکان ‌می‌دهد که صرفا با مشاهدۀ رفتار دیگران، یاد بگیرند، مقاصد افراد را بفهمند، پیام¬های بدنی و اظهارات چهره‌ای آنها را متوجه شوند و به طور خودکار و ناخودآگاه آنها را درک و در نهایت با آنها همدلی نمایند. پژوهش‌های انجام شده در زمینه نورون‌های آیینه‌ای نشان می‌دهد انسان برای فهم، ارتباط و صمیمی شدن با دیگران «سیم‌کشی (wiring ) » شده‌است. افراد نمی‌توانند چنین مداری را خاموش کنند. آن‌ها علائم چهره و بدن دیگران را به‌طور ناخودآگاه تقلید و بازتاب می‌دهند: یک خنده سبب خنده دیگری و یک صورت اخمو سبب اخم طرف مقابل می‌¬شود، انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه رفتار و طرز بدنی دیگران را تقلید می‌کنند و چنین چیزی می‌تواند سبب ایجاد همدلی و نوعدوستی بین افراد شود (ریتسولاتی و همکاران، 1395).


مطالعات تصویربرداری عصبی نشان می‌دهد که رفتار نوع‌دوستانه مناطق مغزی را فعال می‌کند که با همدلی شناختی و عاطفی و پردازش پاداش مرتبط است ( فیلووکسی، کوهران و هاس و سان و گاس، 2018). این نتایج توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از مردم بدون چشم‌داشت رفتاری نوع‌دوستانه دارند. درگیر شدن در رفتار نوع‌دوستانه، هورمون‌های احساس خوب مغز را تحریک می‌کند: دوپامین، اکسی توسین و سروتونین (برونینگ، 2016), دان، آکنین و نورتون (2018).

 

در یک آزمایش هوشمندانه افراد را به‌طور تصادفی به دو گروه خرج کردن پول برای خود یا خرج کردن پول برای دیگران تقسیم کردند. آن‌ها دریافتند گروهی که از آن‌ها خواسته شده بود برای دیگران خرج کنند، به طور قابل توجهی خوشحالی بیشتری را گزارش دادند در مقایسه با گروهی که برای خود خرج کرده بودند. این شواهد حاکی از آن است که درگیر شدن با یک کنش نوع‌دوستانه ذاتاً پاداش‌دهنده است. طبق این نظریه با مشاهدۀ غم و اندوه دیگران نورون‌های آیینه‌ای در مغز نیز فعال می‌شود و فرد مشاهده‌کننده نیز همان درد و رنج رو تجربه می‌کند. پس انسان‌ها دست به رفتار نوعدوستانه می‌زنند چون دقیقا همان درد و رنج رو تجربه می‌کنند. مغز خودکار برای کاهش درد به بدن فرمان حرکت و یاری صادر می‌کند. بنابراین این نوعدوستی مبنای زیستی دارد

 

. این نظریه سرایت احساسی باعث شکل‌گیری سوالات دیگری در حوزۀ نوعدوستی و همدلی شده‌است: آیا انسان‌ها با همه به یک اندازه نوعدوستی و همدلی می‌کنند؟ آیا افراد با دیدن درد و رنج انسان‌ها به یک اندازه متاثر می‌شوند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات به نوشتار همدلی یک پاسخ گزینشی مراجعه کنید.

 

دیدگاه خود را برای ما بنویسید.

 

فهیمه حکیما، دپارتمان روانشناسی رواد

 

لینک گروه تلگرام رواد (گروه پرسش و پاسخ روانشناسی)

https://ravaadpsycho

منابع :


زینیگالیا کورادو و ریتسولاتی جاکوما (1389). آینه‌ها در مغز: چگونه ذهن ما در اعمال، هیجانات و عواطف دیگران شریک می‌شود؟ مترجمان: عبدالرحیم نجل رحیم، فرانسیس اندرسون و زهرا مرادی. تهران: نشر مرکز

 

Bruening, L. (2016). Habits of a happy brain: Retrain your brain to boost your serotonin, dopamine, oxytocin and endorphin levels. Avon, MA: Adams Media.
Sonne, J., & Gash, D. (2018). Psychopathy to altruism: Neurobiology of the selfish–selfless spectrum. Frontiers in Psychology, 9, 575.


نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر