رَواد - فرهنگ اصطلاحات عرفانی
برای عارف عالم پر از نشانههاست. نشانههایی که دلالتهای معنایی ژرفی برای عارفان دارد. عارفان که نظام اندیشگانی متفاوتی با آحاد جامعه دارند و دریافتهای ذوقی و ادراکی متباین؛ لذا برای اینکه مورد تکفیر و اتهام قرار نگیرند به نمادسازی میپردازند.
از طرف دیگر، ظرف زبان عارف در تنگنای حرف و صوت در التهاب است و به جوششی فوران خواهد کرد که ماحصل آن شطحیات سوزندۀ عارفان است. یا به گفته شفیعیکدکنی عارف در «دیوار گرامر حرکت میکند»(شفیعیکدکنی، 1389: 4) بنابراین ظرف(زبان) محدود و مظروفالیه (دریافتهای عارف) نامحدود است. برای اینکه نامحدودی در محدودی بگنجد عارفان به شیوههایی متوسل میشوند که یکی از آنها زبان سملیک یا نمادین است. از این رو اصطلاحات عرفان نمادین یا سمبلیک دنیایی از راز و رمزهای مگوی عارفان را دربردارد. طرفه آنست که عارفان با بیان این نمادها و سمبلها تابوهای جامعه را زیر پا میگذاشتند که گاه به کارگیری همین سمبلها باعث میشد به دردسر بیفتند. در این گفتار قصد داریم فرهنگ اصطلاحات مهم عرفانی را با توجه به متون ارزشمند عرفانی بهدست دهیم.
این کتابچۀ ارزشمند شامل سی و هشت مدخل در نوزه صحه گردآوری شده است. نمونه ای از آغاز را با یکدیگر مرور میکنیم.
انسان کبیر
خلاصه همه است. دل او چون لوح محفوظ است و آثار لوح را دارد. او مظهر اسم الله است و الله مشتمل بر جمیع اسماء است. حقایق تمام مراتب وتعینات، در تحت حقیقت انسانی که مظهر آن اسم جامع است مندرج خواهد بود، مستحق خلافت به دلیل این جامعیت گشته است."خلق الله آدم علی صورته" حقیقت انسان کامل است.( لاهیجی ،شرح گلشن راز ) نظر به حدیث مذکور، میتوان گفت هر یک از اعضای صورت وچهره ءانسان کامل را به مظهری از مظاهرحق دلالت کردهاند. صورت انسان که مراد انسان کامل است از چشم و ابرو لب وخط وخال و روی و زلف و گیسو و غمزه و... مشتمل است و هر کدام رمزی است از اسرار مگو که به چشم ظاهربینان متجلی نمیشود و زلف هر بیسروپایی گره در مظهری از مظاهرحق ندارد. انسانی باید جامع جمیع که به فرمایش حضرت امیر:"تو میپنداری جرم صغیری هستی لیکن عالمی است در تو پنهان"(دیوان منسوب به امِیرالمومنین) تا جان جهان در تو جهان در وجود او جمع باشد که مولوی گوید: در یه من گز عالمی پنهان شده است. از این رو از بهکاریگری اصطلاحات مربوط به اعضای بدن معلوم میشود که عارفان معنای باطنی را در نظر داشتهاند.
نویسنده و پژوهشگر
دکتر فاطمه حکیما
استاد دانشگاه و پژوهشگر مباحث بینارشته ای
بستن دیگر باز نشو! |