برخی از اندیشه ورزان بر این باورند که این دوره رنسانس ایران زمین بوده است، یعنی مشروطه را نقطهی عطف تاریخ ایران میدانند، بنابراین از منظر برخی ادبا و اندیشهورزان این دوره بسیار اهمیت دارد. شفیعی کدکنی دربارهی اهمیت آن میگوید: «هرچه داریم از مشروطیت داریم، خوب و بد، خدمت و خیانت، رهایی و وابستگی، اینها همه از متن مشروطیت و حواشی آن سرچشمه گرفته است. حق این است که نسل مشروطیت، با همه نقاط ضعف که در زندگی اغلب مردانش میتوان یافت، نسلی است سربلند. نسل مشروطه شعارش این بود که:
دفع اجانب را جدّی شویم
لازم اگر شد، متعدی شویم
ولی نسلهای بعد و بعدتر، تصوّر چنین روحیهای را هرگز ندارند و در جهتِ عکس، شعاری دادند در این حدود که:
«وضع» اجانب را «ناظر» شویم
بهر «مقاصد»شان «حاضر» شویم
تمام مشکل ایران در این روحیه است و سیاستِ جهانی هم در این هفتاد سال تمام سعیاش، بر این بوده است که روحیهی دوم و لوازم آن را در ایران گسترش دهد و همواره در بزنگاههای تاریخی که رشتهی کار از دستش بیرون رفته، به انواع جنایات و ترورها و سپردن کارها به دستِ قدّارهبندها و چاقوکشها و اوباش و اراذل و متعصّبان و هوچیها، متوسل شده است تا اندکاندک بتواند با ابزارهایی «شستهرُفتهتر» و با «بستهبندی» بهتر، اوضاع را در کنترل خویش درآورد و با موادّ فرهنگی و سر و صورتِ دلپذیری، به همان روحیه و پرورش آن، ادامه دهد و ما در همین عمر کوتاه پنجاه و چند سالهی خودمان چندین بار شاهد این احوال بودهایم» (محمدرضا شفیعی کدکنی، 1390: ۴۰۴).
به هر حال مشروطه و مفاهیم برگرفته از آن برای نسل امروز مهم است و در این فرصت در بخش شعر و نظم مشروطه به آرمان شاعران و نویسدگان و اندیشمندان این دوره میپردازیم که چگونه برای آزادی و آبادی ایران به جان کوشیدند و هر چه در توان داشتند مخلصانه ایثار کردند تا درخت عمران این سرزمین را سبز و ستبر نگاه دارند.
«وطندوستی»، «توجه به سواد و آگاهی»، «اهمیتدادن به زنان و کودکان»، «کوتاه کردن دست اجانب»، «دوری از خرافات»، «رفع استبداد»، «توجه به رنجبران و مستمندان و ضعیفان» و ... از جمله مفاهیم مهم مورد نظر شاعران و نویسندگان این دوره است. ملکالشعرای بهار، دهخدا، فرخی یزدی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، میرزادهی عشقی، نسیم شمال از شاعران و نویسندگان مطرح عصر مشروطه بودهاند.
منابع و کتاب های مهمی که اطلاعات ارزشمد بسیاری در اختیار ما میگذارد:
1. آرین پور، یحیی(1374).«از صبا تا نیما»،دو جلد، چاپ چهارم، تهران: زوار.
2. ایرج میرزا، دیوان(1342).«تحقیق در احوال و اثار و افکار و اشعار و خاندان و نیکان او»،به اهتمام دکتر محمد جعفر محجوب، تهران: نشر اندیشه.
3. بیگدلی، رضا(1380). باستانگرایی در تاریخ معاصر، تهران: مرکز.
4. شکیبا، پروین(1370). «شعر فارسی از آغاز تا امروز»، تهران: هیرمند.
5. شفیعیکدکنی، محمرضا(1380).«ادوار شعر فارسي از مشروطيت تا سقوط سلطنت، تهران: سخن.
6. _________________(1390).با چراغ و آينه (در جستجوي ريشههاي تحول شعر معاصر ایران، تهران، سخن.
7. شیخووند، فاطمه(1384). «بررسی شعر سید اشرفالدین گیلانی شاعر مردم» (یادنامۀ اشرفالدین حسینی)، به اهتمام علیاصغر محمدخانی، تهران: سخن.
8. عشقی، میرزاده، (1357). کلیات مصور عشقی، علی اکبر مشیر سلیمی، تهران: امیرکبیر.
9. فخرایی، ابراهیم (1356). «گیلان در جنبش مشروطیت»، چاپ اول، تهران: جاویدان.
10. نسیم شمال (1371). کلیات جاودانه. به کوشش حسین نمینی. چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر.
11. نورمحمدی، مهدی(1382). قزوین در انقلاب مشروطیت، قزوین: حدیث امروز.
12. ولیزاده، پروین(1388).«نقد و تحلیل داستان های کوتاه رهنورد زریاب براساس مکتب رئالیسم» پایان نامه کارشناسی ارشد، راهنما:دکتر محمد تقوی، مشهد:دانشگاه فردوسی مشهد.
13. یالی و حلبی، علی و علی اصغر(1392).« زمينههاي بدبيني و يأسِ فلسفي در اشعارِ تعليمي و غناييِ ايرج ميرزا»، فصلنامة تحقيقات تعليمي و غنايي زبان و ادب فارسي.
14. یوسفی، غلامحسین(1370). چشمۀ روشن، تهران: علمی.
بستن دیگر باز نشو! |