روضه الحاج
شعر روضهالحاج، شاعر سودانی، برگزیده شدهاست. او شاعر توانای عرب زبان است که حتی یک مورد پژوهش دربارۀ او صورت نگرفته و در نزدِ علیالاغلب پژوهشگران ناشناخته است. ضرورت پژوهش حاضر از این منظر مضاعف میشود و این در حالی است که روضهالحاج لقبِ «ملکۀ شاعران عرب» را از آنِ خود کردهاست. او در سال 1969 در شهر کسلا در سودان متولد شد. در دورۀ دبيرستان سرودن شعر را آغاز کرد و «در سالِ 1970 نيز توانست لقب بهترين شاعر زن سودان را به خود اختصاص دهد. در سالِ 1975 نخستين ديوان شعر وي در هزار صفحه منتشر شد. او در سال 1980 مورد تقدير انجمن شاعران شهر ليون فرانسه قرار گرفت. او در سال 1988 با شرکت در فستيوال شهر ليورپول در انگليس توانست جايزۀ ويژۀ بهترين شعر زن خارجي اين جشنواره را از آن خود کند. وي تا کنون مورد تقدير بسياري از انجمنهاي شعري جهان ازجمله انجمن شعر لبنان، انجمن دوستداران شعر مصر، اتحاديۀ شاعران و نويسندگان سوريه، انجمن دوستداران شعرهاي جهان کلمبيا و انجمن شاعران پرو قرار گیرد.
به¬کارگیری نمادها و رمزها، یکی از برجستگی¬های ممتاز شعر معاصر عرب است. «شاعران مصر فقط به اسطورههای عربی که در میراث عربی قدیم وجود دارد، به خصوص به داستانهای الف لیله و لیله ـ هزار و یک شب ـ توجه دارند ولی شاعران دیگر عرب به اساطیر کهن عربی اکتفا نمیکنند، بلکه اسطورههای ملل قدیم جهان را نیز در شعرشان میآورند. اسطورهها و نمادها پل پیوند گذشته و امروزند» (شکری، ۱۹۷۰: ۴۴۶). نماد یکی از شگردهای مهم ادبی است. در شعر روضه الحاج نیز رمز دیده میشود. در برخی از اشعار او رمزهای خود را توضیح داده است. شاعر در این قصیده از بیشتر رمزهای خود پردهگشایی کردهاست: لام یعنی لوح وجود، سین یعنی کوششهای خیر، واو یعنی وجد و شادی، دال یعنی دعاهای مادر. و شاید منظور شاعر از (ن) در این بیت نون وطن باشد.
ولامُ لوحي في شرافاتِ المسيدِ
وسينُ ساقيةٍ لجدَّي لم تزلْ
دوارةً بالخيرِ
واو الوجدِ
دالُ دعاء أمي مشرقاً بالنور
يا نونَ النفيرِ إذا تداعى الطيبونَ
وجدتني حالاً أتيت!
لام صفحهای است از شرافتهای هدایتشدۀ وجودم
و سین یک بادهکشی است از کوششهای پیوستهام که همیشه به خیر میچرخد
و واو وجد من است
و دال دعاهای مادر است که تابنده با نور است.
ای نون فریادکش آنگاه که پاکان فدا میکنند.
تو مرا به آن حالی مییابی که باید بیابی!
- درد و غم و اندوه شاعر در اشعارش نمایان است. آه او گاهی برای وطن و گاهی برای غربت و حسرت دوری از زادگاه دیده میشود.
الحاج غم اندوه راستینی را از دوری و فقدان وطن نشان دادهاست. حضور غم و حسرت شاعر به شکل تأثیرگذاری از تصویر کنارۀ نیل، دور شدن از زادگاه مادری به تصویر کشیدهاست. او حال خود را نیز چنین ترسیم میکند که دختر این آب و خاک است. شاعر در قصيدة «أواه.. يا کسلا» دریغاگوی شهر کسلا است. روضهالحاج در این قصیده، از شهر مادری خود کسلا که یکی از شهرهای سودان است، صحبت میکند و اشاره میکند به علاقهها دلبستگیهایش. در ادامه بخشهایی از این قصیده میآید:
«تحدوني فهزني ألمي واشتدَّ بي سقمي واشتقت يا حلمي للأرض والطين للفجر يطلع من توتيل مبتسمًا وللأصيل اذا حياک يحييني أواه يا کسلا فالشوق يزحمني وذکرياتي بذاک الحيِّ تعزيني ولهف نفسي إلى رؤياک يظمئني من يأتني قطرات منک ترويني ما کان بعدى عن سأم ولا ملل لکن دروب المعالي تلک تدعوني؛
مرا سیراب میکند بعد از اندوه و بعد از رنج، ولی دردهای بزرگی تو را میخواند.
ای آه و اندوه از جان و دل من که شیفتۀ رویای توست و در رویای تو تشنه است.
کسی برای من از قطرات آب تو چیزی میآورد که مرا سیراب کند».
شاعر در عین ذکر شادیها، غم و رنجهای تشدیدشدهاش را میشمارد:
«تحدوني لکننى لم أجدها مثل ما عهدت أما رؤوما لفقدي قد تواسيني فهزني ألمي واشتد بي سقمي آرزوهایی که چون حدی برای شتران خوانده میشود، ولی من آنها را نیافتم آنگونه که در تو یافتم.آرام و پیوسته و ان دوری و اندوه من و نداشتن من گاهی مرا همدردی میکند و دردهایم تشدید میشود. ودردهایم مرا تکان میدهند و رنجهایم زیاد میشوند».
دیوان کامل بانو دیوان روضه الحاج
برای سفارش ترجمۀ عربی به فارسی اشعار روضه الحاج و دیگر شاعران عرب میتوانید با پشتیبان سایت به شمارۀ 09012688878 تماس بگیرید.
بستن دیگر باز نشو! |