کودک و نوجوان

آغاز دوره های نویسندگی خلاق کودک و نوجوان رواد

دوره‌های نویسندگی موسسه رواد که با همکاری دپارتمان روانشناسی برگزار می‌کند. دوره ای که مبتنی بر همین اصل اساسی است که نوشتن شفابخش است. در این دوره‌ها هنرجویان عزیز یاد می‌گیرند چگونه با قلم به دنیای درونی خود سفر و احساسات خود را کشف کنند. هر چقدر به درون خود آگاه‌تر باشیم، آثار تاثیرگذارتری نیز خلق می‌کنیم. در این دوره‌ها اصول نویسندگی، ساختار و عناصر داستان آموزش داده می‌شود. این دوره‌ها تمرین محور و عملی است. شنبه ۳۰ دی ۲

نویسندگی خلاق کودکان و نوجوان مدرسۀ نویسندگی رَواد: نویسنده آرش ولی زاده (نُه ساله)

یک روز علی همراه مادرش به پارک رفت او در پارک یک دست فروشی که اسباب بازی می‌فروخت را دید و به مادرش گفت: مامان من اسباب بازی می‌خوام جمعه ۲۹ دی ۲

چگونه مهارت‌های نوشتاری فزرندمان را تقویت کنیم؟

دو راه بسیار مهم و کاربردی را در این مقاله بررسی می‌کنیم.

نوشتن شکل مهمی از ارتباط و بخش کلیدی آموزش است. اما در دنیای تکنولوژی‌محور امروزی، به بچه ها فرصت زیادی برای تمرین و بهبود توانایی نوشتن داده نمی‌شود. این موضوع بسیاری از والدین را به این فکر می‌اندازد که چگونه مهارت‌های نوشتاری فرزندشان را بهبود بخشند.
توسعه مهارت های نوشتاری قوی به زمان نیاز دارد و انجام آن می‌تواند کار سختی باشد. خوشبختانه، کارهای زیادی وجود دارد که والدین می‌توانند در خانه انجام دهند تا به بهبود مهارت های نوشتاری کودکان کمک کنند. از فعالیت‌های سرگرم‌کننده گرفته تا جلسات روزانه خواندن و نوشتن، این نکات در مورد چگونگی بهبود مهارت‌های نوشتاری کودکان به کودک شما کمک می‌کند تا مهارت‌های خود را در کمترین زمان افزایش دهد.
چهارشنبه ۲۷ دی ۲

نویسندگی خلاق کودکان و نوجوان مدرسۀ نویسندگی رَواد: نویسنده امیرمحمد احمدی قاسم آبادی (ده ساله)

ایران عزیز ما
خرس ایرانی و خرس هندوستان. روزی روزگاری دو خرس باهم برادر بودند. آن خرس در ایران بود و آن خرس در هندوستان. شنبه ۲۳ دی ۲

نویسندگی خلاق کودکان و نوجوان مدرسۀ نویسندگی رَواد: نویسنده امیررضا جانعلی پور (ده ساله)

خرگوش باهوشی در یک روز پاییزی به رودخانه رفت تا کمی آب بنوشد. در راه برگشت به کلبه اش، ببری گرسنه از لای درختان جلوی راه خرگوش را گرفت و گفت: کجا میروی خوشمزه؟ و در یک حرکت غافلگیرانه او را با دندان هایش گاز گرفت و به کلبه ی خودش برد. ببر که همیشه در کلبه اش قفس کوچکی داشت، خرگوش را داخل قفس گذاشت. خرگوش عرق کنان نگران بود. دندان هایش را به هم می‌فشرد و لبان قرمز رنگش را می‌خورد، با خودش می‌گفت: چطوری می‌تونم از دست این ببر بدجنس خلاص بشم؟ خدایا چه کار باید بکنم؟ تا که یک فکری به سرش زد، و به ببر گفت: « آقا ببره، اگر اجازه دهید من برای شما دسر خوشمزه ای درست کنم.» جمعه ۱۵ دی ۲

نویسندگی خلاق کودکان و نوجوان مدرسۀ نویسندگی رَواد: نویسنده حسنا موسوی ( هفت ساله)

یک روز بهاری خیلی قشنگ در جنگلی سرسبز و زیبا کلبه ای کوچک بود که در آن کیلا، مادرش، پدرش و خواهرش زندگی می‌کردند.
کیلا هر روز به مهدکودک می‌رفت، اما هیچ دوستی نداشت. یک روز که به مهد کودک رفت از معلمشان پرسید چطور می‌شود دوست پیدا کرد ؟ پنجشنبه ۱۴ دی ۲

کودک و نوجوان

ورود

ثبت نام

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :